مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شـأن تـو را به شـیـوۀ نـاز آفـریـده انـد ذاتــا" مـــرا بــرای نــیــاز آفـریده اند از آتـش زیـارت تـو شـعـلـه می کـشـد دل را بــــرای سوز و گداز آفریده اند بیخود به سوی کوی تو من رو نمیکنم این قـبــله را برای نــمـاز آفـریـده انـد جز این که هرکجا بتوان یا رضا شنید خـورشـید را بـرای چه بـاز آفریده اند یک قطـره آب بودم و دریا شدم کنون این قــوم را چه آیــنـه سـاز آفریده اند گاهـی فـراز قُـربـم و گاهی فـرود بُعد این راه را نـشـیـب و فـراز آفـریده اند پـیـونــد مــا و تــو ز ازل تـا ابـد بُـوَد این رشـتـه را چـقـدر دراز آفـریـده اند ما را غلام حلقه به گوشت ولی تو را پـروردگـار بــنــده نــواز آفــریـده انـد شـعـریم و پشت ظاهـر ما معـنی دگر مـا را ز مـسـتـعـار مـجـاز آفـریـده اند |